پایان نامه کارکنان درزمینۀ سبک‌های تفکر و پذیرش تغییر بر اساس متغیرهای دموگرافیک

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

. دوران تکامل سبک‌های تفکر

بیش از نیم‌قرن است که متخصصان و صاحب‌نظران تربیتی نقش سبک‌های تفکر و یادگیری را در عملکرد انسان موردبررسی قرار داده‌اند. به‌هرحال تا سال‌های اخیر سبک‌ها به شکل نامنظمی موردبررسی قرار می‌گرفت. این مطالعات باکار متخصصانی شروع شد که همه‌ی آن‌ها منشأ مفهوم سبک را به روانشناسی شناختی نسبت می‌دادند، برخی از آنان در ادبیات کلاسیک یونان ورنون[۱] (۱۹۷۳)، برخی از آنان در مفهوم تفاوت‌های فردی ازنظر جیمز[۲] (۱۸۹۰)، برخی در دیدگاه سبک‌های زندگی آلپورت، برخی نیز در نظریه منسخ های شخصیتی یونگ[۳] (۱۹۲۳) مطرح‌شده است (استرنبرگ و گریگورنکو، ۱۹۹۷).

ژانگ و استرنبرگ (۲۰۰۵) سبک‌های عقلانی را به‌عنوان یک اصطلاح کلی که دربرگیرنده‌ی کلیه معانی سازه‌های اساسی یک سبک در دهه‌های اخیر بوده است به‌کاربرده‌اند؛ مانند سبک‌شناختی، سبک مفهومی، سبک تصمیم‌گیری و حل مسئله، سبک یادگیری، سبک ذهنی، سبک ادراکی و سبک تفکر. سبک عقلانی دارای ابعاد متفاوتی چون بعد شناختی، عاطفی، فیزیولوژیکی، روان‌شناختی و جامعه‌شناختی است. ازاین‌رو شناختی گفته می‌شود چون فردی که سبکی را برای پردازش اطلاعات به کار می‌برد باید در چندین فرایند شناختی درگیر شود. ازاین‌رو عاطفی است چون به چگونگی پردازش اطلاعات مربوط به یک تکلیف ارتباط می‌یابد که به‌طور مشخص احساس فرد را نسبت به یک تکلیف معلوم می‌کند. اگر فرد به‌طور ذاتی به آن علاقه‌مند باشد، برای مثال، شخص مکلف است از سبک تفکر قانون‌گذار استفاده کند یا رویکرد عمیقی به یادگیری داشته باشد. بالعکس، اگر فرد دیگری نسبت به آن کار بی‌تفاوت باشد، ممکن است از سبک تفکر اجرایی استفاده کند یا رویکرد سطحی به یادگیری داشته باشد (استرنبرگ، ۱۹۹۷).

سابقه نظریه سبک‌ها بر روی یادگیری به اوایل دهه نود برمی‌گردد. در سال ۱۹۹۱ نظریه‌ی سبک‌های شناختی و پس از چندی نظریه سبک‌های تفکر استرنبرگ در حیطه‌ی آموزش‌وپرورش مطرح شد (هوراک[۴]، ۲۰۰۲). بر اساس نظریه خود حکومتی ذهنی استرنبرگ، انسان ترجیحاتی در برخورد با امور پیرامونی و تفکر درباره‌ی آن‌ها دارد که به آن سبک تفکر گفته می‌شود. البته سبک‌های تفکر به‌خودی‌خود نه خوب هستند و نه بد، بلکه به شیوه تفکری که انسان با آن راحت‌تر است، گفته می‌شود (استرنبرگ، ۱۹۹۷).

۲- ۴٫ شیوه‌های تفکر

آلپورت (۱۹۳۷) اولین کسی بود که به معرفی مفهوم سبک تفکر پرداخت، او اصطلاح سبک تفکر را برای توصیف الگوهای رفتاری با روش‌های انجام وظایفی که به‌صورت ثابت و مستمر باشند، بکار برده است. بعد از آن‌ها میرز[۵] (۱۹۸۰) تئوری سبک تفکر را بر مبانی تئوری شخصیتی یونگ توسعه داد و بعدی را بر آن افزود که در این مورد بحث می‌کند که چگونه افراد با محیط اطرافشان از طریق قضاوت و ادراک تعامل می‌کنند. برای توصیف سبک تفکر مدل‌های مفهومی- نظری فراوانی مطرح‌شده است. بعضی از این نظریه‌پردازان در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی سعی کرده‌اند این مدل‌ها را باهم پیوند دهند. اخیراً سه رویکرد در این مورد شناسایی‌شده است که عبارت‌اند از رویکرد شناخت محور، رویکرد شخصیت محور، رویکرد فعالیت محور که به‌صورت خلاصه در اینجا ذکرشده‌اند (لاف استورم[۶]، ۲۰۰۵):

۲- ۴- ۱٫ رویکرد شناخت محور

در این رویکرد تمرکز بر تفاوت‌های فردی در شناخت و دریافت است. از صاحب‌نظران این رویکرد می‌توان به آلیسون و هیز[۷] (۱۹۹۴)، رینر[۸] (۱۹۹۷)، تورنس[۹] (۱۹۹۸) اشاره کرد. مفهوم سبک‌شناختی بامعنای عمومی روش پردازش اطلاعات سروکار دارد و تمرکز در آن روی شکل است تا محتوای فعالیت، این مفهوم به پرسش «چگونه» می‌پردازد و نه پرسش «چه». در همین حوزه یا رویکرد به کارهای بروکز و سیموتز[۱۰] (۱۹۸۵) می‌توان اشاره کرد که به شیوه‌ی شناخت اشاره دارد و اینکه این شیوه‌ها درروی یک پیوستار و از یک‌قطب به قطب دیگر قابل رتبه‌بندی و درجه‌بندی هستند و بسته به موقعیت و شرایط متفاوت از ارزش‌های نسبی متفاوتی برخوردارند (بالکیس[۱۱]، ۲۰۰۵). بر اساس این رویکرد شیوه‌های تفکر بیشترین نزدیکی و بیشترین شباهت را به توانایی‌ها دارند و مانند توانایی‌ها اغلب با آزمون‌های درست-غلط اندازه‌گیری می‌شوند. این سبک می‌کوشد رفتار را در موقعیت‌ها سازمان دهد و آن را کنترل کند و به کنترل و اداره توانایی در فرایندهای متوالی پیچیده نظیر حل مسئله و یادگیری می‌پردازد (لاف استورم، ۲۰۰۵).

۲- ۴- ۲٫ رویکرد شخصیت محور

مطالعات این رویکرد از دهه‌ی ۱۹۷۰ آغازشده است، بر این اساس این رویکرد شیوه‌های تفکر بیشتر به ویژگی‌های شخصیتی نزدیک‌اند. یکی از مشهورترین مدل‌های این رویکرد مدل مایرز و بریجز[۱۲] می‌باشد که بر اساس نظریه‌ی کارل یونگ (۱۹۲۳) در مورد شخصیت شکل‌گرفته است (لاف استورم، ۲۰۰۵).

۲- ۴- ۳٫ رویکرد فعالیت محور

بر اساس این رویکرد شیوه‌های تفکر از منظر رابطه‌ی آن‌ها با فعالیت‌های مختلف سازمان‌ها و محیط‌ها مورد بررسی و مطالعه قرارگرفته است. از این دیدگاه، شیوه‌های تفکر نقش واسطه یا میانجی برای بروز اشکال متنوع فعالیت‌ها از برخی از جنبه‌های شناختی و برخی از انواع شخصیت‌ها را ایفا می‌نمایند. محققان این رویکرد بر ابعاد آموزشی و تربیتی تأکید می‌کنند و در این راستا مفهوم جدیدی با عنوان سبک یادگیری را توسعه داده‌اند، این رویکرد شامل سه‌شاخه‌ی مدل‌های فرایند محور، مدل‌های گرایش محور و مدل‌های مهارت شناختی محور می‌باشد. از نظریه‌پردازان مهم منتسب به این رویکرد می‌توان به استرنبرگ اشاره کرد (بالکیس، ۲۰۰۵).

[۱]– Weon

[۲]– James

[۳]– Young

[۴]– Horak

[۵]– Mirez

[۶]– Lofstorm

[۷]– Alison & Hizz

[۸]– Reiner

[۹]– Torens

[۱۰]– Brukz & Simutz

[۱۱]– balkis

[۱۲]– Myers & Bridges model

 متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 پایان نامه

متن کامل

دانلود پایان نامه های رشته مدیریت...
ما را در سایت دانلود پایان نامه های رشته مدیریت دنبال می کنید

برچسب : , , نویسنده : مدیر سایت thesis-management بازدید : 297 تاريخ : يکشنبه 17 مرداد 1395 ساعت: 14:04