پایان نامه رابطه بین تحصیلات کارکنان درزمینۀ سبک‌های تفکر و پذیرش تغییر

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

. اصول شکل‌گیری سبک‌های تفکر

استرنبرگ به‌منظور درک بهتر سبک‌های تفکر، اصول کلی را مطرح کرده است (استرنبرگ، ۱۹۹۸). این اصول عبارت‌اند از:

  1. سبک‌های تفکر، توانایی نیستند بلکه رجحان‌هایی برای به‌کارگیری توانایی‌ها هستند. اگر تفاوتی بین سبک‌های تفکر و توانایی‌ها وجود نداشت، صحبت از مفهوم سبک‌ها ضرورتی پیدا نمی‌کرد.
  2. ۲. همخوانی بین سبک‌های تفکر و توانایی‌ها یک نیروی افزایشی ایجاد می‌کند که بسیار افزون‌تر از مجموع اجزاء آن است. فردی که خلاقیت ویژه‌ای داشته باشد اما فاقد توان تحلیل گری باشد و دوست داشته باشد که خلاقیت کند، نسبت به فردی که توانایی‌های خلاق دارد و ترجیح می‌دهد تحلیل‌گر شود، موفق‌تر است. همچنین، فردی که توان تحلیل گری دارد و دوست دارد یک فرد خلاق شود، موفق‌تر خواهد بود. سبک‌های تفکر مانند توانایی‌ها باید به‌خوبی درک شوند، زیرا کیفیت کاری که ما انجام می‌دهیم و لذتی که نصیب ما می‌شود، تأثیر بسیار مهمی دارد.
  3. ۳. انتخاب‌های زندگی مستلزم تناسب بین سبک‌های تفکر و توانایی‌ها است. نه‌تنها انتخاب شغل، بلکه انتخاب همسر نیز با توجه به میزان تناسب با سبک‌های تفکر افراد، می‌تواند بهتر یا بدتر انجام بگیرد؛ مثلاً کسی که بیش‌ازحد تابع نظم و ترتیب است نمی‌تواند باکسی که چنین ویژگی را ندارد ازدواج کند.
  4. ۴. انسان‌ها دارای الگوهای متعدد سبک تفکر هستند. اشخاص فقط یک سبک تفکر ندارند بلکه سبک‌های تفکر آنان متعدد و به‌صورت یک الگو است. فردی که دوست دارد خلاق باشد، ممکن است کاملاً منظم و یا کاملاً بی‌نظم و یا ممکن است فردی گوشه‌گیر و منزوی باشد. ملاک‌های سبک‌های تفکر چنان‌که در توانایی‌ها مطرح است تک‌بعدی نیست. افراد در انواع شیوه‌هایی که به کار می‌گیرند، متفاوت هستند.
  5. ۵. سبک‌های تفکر در موقعیت‌های مختلف متفاوت هستند. سبک‌های تفکر نه‌تنها با توجه به نوع کار، بلکه با توجه به موقعیت‌ها نیز تغییر می‌کند. در بسیاری از افراد سبکی که به هنگام انجام‌وظیفه در محیط کار خود به کار می‌برند با سبکی که به هنگام فعالیتی دیگر ازجمله آشپزی به کار می‌برند کاملاً متفاوت است.
  6. ۶. پایداری در سبک تفکری که افراد ترجیح می‌دهند، متفاوت است. بعضی از افراد خیلی دوست دارند با دیگران کار کنند، درحالی‌که در عده‌ای دیگر این تمایل ضعیف است. این افراد برایشان تفاوتی ندارد که هنگام انجام کار با دیگران مشارکت داشته یا نداشته باشند.
  7. ۷. افراد در انعطاف‌پذیری نسبت به سبک‌های تفکر خود متفاوت هستند. اگر کلیدی برای سازگاری وجود داشته باشد، احتمالاً انعطاف‌پذیری در سبک تفکر است. این شانس برای هرکسی وجود ندارد که در یک محیط همیشه ترجیحات سبک تفکرش موردحمایت قرار گیرد. هر چه شخص بیشتر انعطاف‌پذیر باشد، بهتر می‌تواند با موقعیت‌های مختلف سازگار شود.
  8. ۸. سبک‌های تفکر دارای ویژگی جامعه‌پذیری هستند. کوشش ما به‌عنوان والدین، معلمان و مربیان روش‌هایی برای انتقال الگوی نقش و سبک تفکر به کودکان است که به‌طور نامحدودی موفقیت‌آمیز خواهد بود؛ زیرا کودکان هزاران الگوی نقش غیرواقعی و غالباً نامطلوب از رسانه‌ها مشاهده می‌کنند. از طرفی، نیز هر کس شخصیت خاص خودش را دارد. شخصیت کودکان از تعامل بین محیط و فردیت خودشان شکل می‌گیرد.
  9. ۹. سبک تفکر در طول زندگی تغییر می‌کند. سبک‌های تفکر نه‌تنها با توجه به تغییر در منابع قابل‌دسترسی تغییر می‌کنند، بلکه با به وجود آمدن تغییر در خود افراد نیز دگرگون می‌شوند.
  10. ۱۰. سبک‌های تفکر قابل‌اندازه‌گیری هستند. ماهیت علوم را ویژگی اندازه‌گیری تشکیل می‌دهد. اگر ما نتوانیم سازه‌ای را اندازه‌گیری کنیم، نشان دادن موجودیت آن مشکل خواهد بود. علاوه بر این، سازه‌ای که قابل‌اندازه‌گیری نباشد به‌صورت یک ابهام علمی باقی خواهد ماند. استرنبرگ و واگنر چندین مقیاس را به‌منظور اندازه‌گیری سبک‌های تفکر طراحی کردند.
  11. ۱۱. سبک‌های تفکر قابل‌آموزش هستند. بخش زیادی از سبک‌های تفکر افراد از طریق فرایند جامعه‌پذیری حاصل می‌شود. این امر امکان آموزش سبک‌های تفکر به افراد را میسر می‌سازد.
  12. ۱۲. ارزش‌گذاری سبک‌های تفکر در بعد زمان، نسبی است. وقتی‌که بچه‌ها در مهد یا کودکستان هستند، آن‌ها را به بازی‌های اکتشافی و سایر فعالیت‌های ابداعی تشویق می‌کنند. بدین شکل، در نحوه تفکر آن‌ها نسبت به محیط زندگی‌شان، حالتی خلاق ایجاد می‌شود، ولی وقتی‌که این کودکان وارد مدرسه می‌شوند به آن‌ها خواندن، نوشتن و قوانین کلاس درس و انتظارات جامعه آموزش داده می‌شود و سبک تفکری که در این مقطع مطرح است با آنچه در کودکستان تشویق می‌شود متفاوت است.
  13. ۱۳. ارزش‌گذاری سبک‌های تفکر ازنظر مکانی امری نسبی است. شخصی که کارش در یک سازمان باارزش تلقی می‌شود، ممکن است در سازمان دیگر این‌گونه نباشد. این اصل در ارتباطات بین فردی نیز حاکم است. اکثر افراد این تجربه را دارند که در ارتباط نزدیک با افرادی که آن‌ها را دوست دارند، همه کارهایشان مثبت ارزیابی می‌شود، درحالی‌که همان کارها ازنظر افراد دیگر مثبت ارزیابی نمی‌شود.
  14. ۱۴. درستی و نادرستی سبک‌های تفکر امری نسبی است. وقتی صحبت از توانایی است می‌توان در مورد بهترین یا بدترین توانایی صحبت و قضاوت کرد؛ اما واضح است که در مورد سبک‌های تفکر این‌چنین نیست و فقط در یک زمینه خاص می‌توان اظهارنظر کرد. سبک تفکری که در یک زمینه مناسب است، امکان دارد درزمینۀ دیگر نامناسب باشد.
  15. ۱۵. تناسب بین سبک تفکر و سطوح مختلف توانایی امری پیچیده است. افراد و سازمان‌ها مایل‌اند افراد و سازمان‌های دیگر را مانند خود مورد ارزشیابی قرار دهند. درنتیجه، در کسانی که شبیه خود ما فکر می‌کنند توانایی بیشتری تشخیص می‌دهیم. ما در قضاوت‌هایمان نسبت به دیگران در این دو گروه قرار می‌گیریم. کسانی هستند که دیگران را در مقایسه با خودشان مورد قضاوت قرار می‌دهند و کسانی که کیفیت کار دیگران را جدای از طرز تفکر خود، ارزیابی می‌کنند؛ بنابراین، اگر ما افراد را بر اساس نوع تفکر خودشان و نه بر اساس آنچه خود می‌خواهیم ارزیابی کنیم، بهتر می‌توانیم استعدادهای آنان را کشف کنیم و کمک کنیم تا آن‌ها استعدادهایشان را پرورش دهند.

 متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 پایان نامه

متن کامل

دانلود پایان نامه های رشته مدیریت...
ما را در سایت دانلود پایان نامه های رشته مدیریت دنبال می کنید

برچسب : , , نویسنده : مدیر سایت thesis-management بازدید : 298 تاريخ : يکشنبه 17 مرداد 1395 ساعت: 14:13