: پیشینه پژوهش
یکی از بخشهای مهم تحقیق، بخش مربوط به پیشینه و ادبیات تحقیق است؛ یعنی یکی از کارهای ضروری در هر پژوهشی، مطالعه منابع مربوط به موضوع تحقیق است؛ زیرا سرچشمه علوم را میتوان در پیشینه آنها کاوش کرد (دمپی یر[۱]، ۲۰۰۶، ص ۱). جان دیویی اعتقاد دارد مطالعه منابع، به محقق کمک میکند تا بینش عمیقی نسبت به جنبههای مختلف موضوع تحقیق پیدا کند. مطالعه منابع، باید از منابعی باشد که هم بهطور مستقیم و هم بهصورت غیرمستقیم در رابطه با موضوع تحقیق میباشند (دلاور، ۱۳۷۵، ص ۱۸۲). این فصل از دو بخش تشکیلشده است در بخش اول به مطالبی در مورد تعاریف (سبک، تفکر، سبک تفکر)، دوران تکامل سبکهای تفکر، شیوههای تفکر، الگوهای سبک تفکر، اصول شکلگیری سبکهای تفکر و متغیرهای مؤثر در شکلگیری سبکهای تفکر، مفهوم تغییر و انواع آن، عناصر نگرش به تغییر سازمانی، اهداف سازمانی تغییر، الزام برای تغییر، نقش مدیران در فرایند تغییر، عوامل اصلی تغییر، دیدگاه آبهای آرام و کفآلود، مقاومت در مقابل تغییر و روشهای غلبه بر آن، الگوها و مدلهای تغییر اشارهشده است. در بخش دوم پیشینه تحقیقات داخلی و خارجی موضوع بیانشده است.
۲- ۲٫ تعریف سبک، تفکر و سبک تفکر
واژه سبک[۲] در زبان و ادبیات فارسی به شیوه، روش، سبک نگارش، سلیقه، سبک متداول و قلم ترجمه کردهاند (آریان پور، ۱۳۶۷). اصطلاح تخصصی، سبکشناسی شیوهای است که فرد اطلاعات را پردازش میکند و گویا نخستین بار این اصطلاح را روانشناسانی که در زمینه تواناییهای حسی- حرکتی تحقیق میکردهاند، توسعه دادهاند. سبک شیوهای برای تفکر است، اصطلاح سبک مترادف با توانایی نیست بلکه شیوهای برای بهکارگیری تواناییهای بالقوه است. توانایی به این اشاره دارد که یک فرد چقدر خوب میتواند کاری را انجام دهد، اما سبک به این امر اشاره دارد که فرد دوست دارد کار را چگونه انجام دهد (استرنبرگ،۱۳۸۱). در دوران رنسانس نخستین کسی که تعریفی علمی و دقیق از سبک به دست داده است بوفن[۳] (۱۷۵۳) طبیعیدان فرانسوی است. وی سبک را عبارت میداند از «نظم و تحرکی که مردم در اندیشههای خود پدید میآورند». بسیاری از سخنانی که پس از بوفن دربارهی سبک گفتهشده است، تعبیرهای دیگری است از سخنان او. آرتور شو[۴] (۱۸۳۲) سبک را «سیمای فکر انسان» میداند و آن را راهی مطمئن برای شناخت خلقوخوی انسان میشناسد. ابن خلدون خود یکی از معدود دانشمندان مشرق زمین است که در کتاب خود، بحثی را به سبک اختصاص داده است وی گفته است «اسلوب همچون نوردی است که ترکیبها را بر آن میبافند یا مانند قالبی است که سخن را در آن قالبریزی میکنند»(غلامرضایی،۱۳۷۷).
سبک در هنر نیز اینچنین بیانشده است: «شخصیت بیانی مخصوص و مربوط به گروهی از هنرمندان در برنامهریزی، سازماندهی و شیوۀ اجرایی آنها». هنگامی یک سبک شکل میگیرد که عناصر و عوامل زیباییشناختی در زمان و مکانی خاص بهصورت قالب مورداستفاده قرار گیرد. دربارۀ گرافیک کلمه سبک نشانه ارجحیت دادن هنرمند در استفاده از تصویری مخصوص یا خانوادهای از همان تصویر یا مشابه آن بارنگهای نزدیک به هم میباشد تا نوع برخورد کاربردی یا تزئینی او را به موضوعات روشن آشکار سازد (هلر و پومری[۵]، ۱۳۸۷).
واژه تفکر[۶] را میتوان اندیشیدن، فکر کردن، تخیّل، گمان کردن و مورد تأمل قرار دادن معنا کرد. بهطورکلی تفکر شامل هر نوع فعالیت ذهنی است که به تدوین یا حل یک مسئله، تصمیمگیری، یا فهم مطلب کمک میکند، یک فعالیت آگاهانه است که از فرایندهای ناآگاهانه نیز تأثیر میپذیرد و باوجود شخصی و خصوصی بودن، نه در انزوا، بلکه باواسطه گری دیگران انجام میپذیرد (فیشر، ۱۳۸۵). درواقع از طریق اندیشیدن است که ما به حیات فردی و اجتماعی خویش معنا میبخشیم؛ بنابراین تفکر فرایندی است که در سرتاسر زندگی ما حضور دارد و به علت نقش کلیدی و تعیینکنندهای که دارد، بر تمام جنبهها و خصوصیات درون فردی و میان فردی ما تأثیر میگذارد. لذا عاملی است که باید موردتوجه و تأکید بسیار قرار گیرد تا از طریق آن بتوان فرد و جامعه را بهسوی پیشرفت، موفقیت و سلامت رهنمون کرد. اقتضای رسیدن به این مهم، انجام پژوهشها و بررسیهای متعدد در زمینههای گوناگون مرتبط با تفکر است. تفکر عبارت است از فعالیتهای جهتدار ذهن، برای حل مسئله، یا بهعبارتدیگر اندیشیدن و تفکر به آن نوع فعالیت یا رفتار ذهنی گفته میشود که به حل مسئلهای متوجه باشد (شعبانی، ۱۳۷۵). شریعتمداری (۱۳۸۲) در کتاب روانشناسی تربیتی خود تفکر را، جریانی که در آن فرد کوشش میکند مشکلی را که با آن روبهرو شده مشخص سازد و با استفاده از تجربیات قبلی خویش به حل آن اقدام نماید تعریف میکند. در جریان تفکر برای تغییر، معمولاً فرد میخواهد مشکل یا مسئلهای را که مانع رسیدن به هدف است از میان بردارد و خود را به هدف نزدیک کند. محرک اساسی فرد در جریان تفکر هدف مشخصی است که میخواهد به آن برسد (شریعتمداری،۱۳۷۷). جان دیویی[۷] در کتاب چگونه فکر میکنیم دربارهی مفهوم تفکر میگوید: علمی است که در آن موقعیت موجود، موجب تأیید یا تولید واقعیتهای دیگر میشود، یا روشی است که در آن باورهای آینده بر اساس باورهای گذشته پایهگذاری میگردد (به نقل از: شعبانی، ۱۳۸۲).
ازنظر سولسو[۸] (۱۹۹۰) تفکر فرایندی است که از طریق آن، یک بازنمایی ذهنی جدید بهوسیله تبدیل اطلاعات و تعامل بین خصوصیات ذهنی، قضاوت، انتزاع، استدلال و حل مسئله ایجاد میگردد. ویناک[۹] در کتاب روانشناسی تفکر، تفکر را چنین تعریف میکند: تفکر سازمان دادن و تجدید سازمان در یادگیری گذشته جهت استفاده در موقعیت فعلی است. به بیانی سادهتر ویناک عقیده دارد تفکر، به اندوختههای ذهن در شاخهای که فکر در آن لحظه روی آن متمرکزشده رجوع میکند و با انجام فرایندهای مختلف آن را سازمان یا تجدید سازمان میبخشد تا به هدف و نتیجهی مطلوبی دست پیدا کند. ایسون[۱۰] تفکر را فرایندی رمزی و درونی میداند که منجر به یک حوزه شناختی میگردد که نظام شناختی شخص متفکر را تغییر میدهد، به عبارتی ایسون تفکر را ابزاری برای تشکیل یک حوزهی شناختی معرفی میکند که توسط آن فرد قادر خواهد بود به ابعاد مختلف شناختی دیگری دربارهی آنچه به آن فکر میکند دست پیدا کند که نهایتاً منجر به شناخت بهتر موضوع مربوطه خواهد شد (شریعتمداری، ۱۳۸۲).
[۱]– Dam Pier
[۲]– Style
[۳]– Buffen
[۴]– Arthur Scho
[۵]– Heler & Pumry
[۶]– Think
[۷]– John Dewey
[۸]– Solsu
[۹]– winac
[۱۰]– Isun
متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید: