تورم
تورم شدید برای بعضی از مردم به منزله مالیات و برای برخی دیگر به مثابه نوعی کمک مالی (یارانه) تلقی میشود.(کتابی، ۱۳۷۱: ۶۸).
یکی از بارزترین خصوصیات تورم، عدم تناسب و هماهنگی بین افزایش قیمتها و درآمدهاست به گونهای که قیمت تمامی کالاها با نرخ یکسانی افزایش نمییابد. بعضی از کالاها دچار افزایش قیمت شدید و برخی دیگر با افزایش قیمت کمی رو به رو میشوند. به همین ترتیب افزایش درآمدها نیز برای گروههای مختلف جامعه متفاوت خواهند بود. تورم شدید به افرادی که درآمد اسمی ثابت دارند (مانندکارمندان دولت، کارگران، حقوق بگیران، افراد بازنشسته و مستمری بگیران) به شدت صدمه میزند و از قدرت خرید آنان میکاهد و به افرادی که دارای ذخایر دارائیهای ثابت از قبیل مسکن، زمین، جواهرات، عتیقه، اتومبیل، انبارهای کالا و سایر دارائیها هستند سود میرساند. در نتیجه افراد بادرآمد ثابت که فقرا را نیز شامل میشود از افزایش تورم متضرر خواهند شد.
تورم از جمله متغیرهایی است که نه تنها توجه اقتصاددانان را به خود جلب کرده، بلکه به دلیل آثار و پیامدهای اجتماعی آن سیاستمداران نیز مایلهستند تغییرات تورم را بررسی کنند. درحقیقت تورم و گرانی چیزی نیست جز کاهش ارزش پول و در واقع ما با آن میزان پولی که در اختیار داریم نسبت به چندماه یا چند سال قبل کالای کمتری میتوانیم بخریم. تورم دو رقمی موجود در وضعیت فعلی کشور، بهطور قطع، ازجمله دغدغههای اصلی دولت است. مهمترین بحث در خصوص مهار تورم شناسایی علل آن است و در اقتصادی که نتوان علتهای وجود تورم را بررسی کرد، بحث از مبارزه با آن به بیراهه رفتن است. ضمن اینکه برای مهار تورم و افزایش مداوم قیمتها باید شناخت درستی از آثار و پیامدهای وجود تورم داشت.
۲-۲عوامل ایجاد تورم
گاهی تورم ناشی از افزایش هزینه تولید است که آثار این افزایش را در قیمت کالاها میتوان دید به طوری که این افزایش هزینهها میتواند ناشی از افزایش دستمزدها، نرخ بالای حمل و نقل، تولید، سوخت موردنیاز و افزایش نرخ بهرهبانکی باشد.
تورم همچنین میتواند ناشی از افزایش قیمت کالاهای وارداتی باشدکه تورم وارداتی نامیده میشود. کالاهایی مانند ماشینآلات، تجهیزات صنعتی و تولیدی که در داخل کشور جانشین ندارند، با افزایش قیمت در خارج و به دلیل عدمتولید آن کالاها در داخل کشور، ناگزیر به واردات آنها به هر قیمتی میشویم.
یکی از علل ایجاد تورم را میتوان ناشی از عدم تعادل میان عرضه و تقاضا دانست. وقتی درجامعهای عرضه و تقاضای کالایی در شرایط مطلوب قرار نگیرد، تورم ایجاد میشود.
افزایش نرخ ارز خارجی هم به مفهوم کاهش ارزش پول کشور است و از آنجا که صادرات کشور در مقابل واردات کمتر است، این اثر در داخل کشور بیشتر خود را نشان میدهد.
در کنار همه این علل، تورم با ساختار کشور نیز ارتباط دارد. بدین مفهوم که وقتی ساختار تولید درست عمل نمیکند، تورم پدید میآید. در کشورهای کم توسعه یافته مهمترین مشکل، تورم ساختاری است که ناشی از کم توسعه یافتگی ساختار تولید است. به طوری که بازدهی پایین تولید پاسخگوی حجم نیازهای جمعیتی نیست. به عبارت دیگر، رشد نامتعادل بخشهای اقتصادی به علت ساختار اقتصادی کشور است به طوری که توسعه سریع یک بخش و تحولات ناشی از آن موجب پیدایش عدم تعادل و ناهماهنگی بین سایر بخشهای اقتصادی میشود.
علت دیگر تورم از بعد تقاضا است. هرگاه متوسط رشد نقدینگی بالاتر از متوسط نرخ رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) باشد، این امر باعث عدم تعادل بین تقاضا و عرضه و در نتیجه منجر به افزایش سطح عمومیقیمتها میشود. افزایش نقدینگی بهطور عمده در واکنش به افزایش پایه پولی بوده و افزایش پایه پولی نیز ناشی از افزایش داراییهای خارجی و بدهی دولت به بانک مرکزی است. عدم تعادل بین درآمدها و هزینههای دولت از دیگر عوامل بروز تورم از جنبه تقاضا است.
علت دیگر تورم از بعد عرضه است و عواملی که موجب بروز این مسأله میشود، عبارتاند از: وجود ظرفیت خالی در بخش تولید، پایین بودن سهم سرمایهگذاری بخش خصوصی، ناچیز بودن سرمایهگذاری خارجی، پایین بودن سهم صادرات کشور، بالابودن قیمت محصولات صنعتی و…
یکی دیگر از علل بروز تورم، انتظارات تورمیدریک جامعه است. اگر مردم براساس تجارب گذشته خود یا بر مبنای مشاهدات بازار پیشبینی کنند که در آینده نزدیک قیمت رو به افزایش خواهد بود، میزان هزینه و خریدهای خود را افزایش میدهند و از طرف دیگر تولیدکنندگان و فروشندگان نیز از فروش و عرضه کالاهای خود (به امید افزایش قیمت درآینده) خودداری میکنند. بدیهی است در این صورت با این سیاست، عرضه و تقاضا اثر مستقیم بر قیمتها خواهد داشت و موجب افزایش تورم میشود.
علت دیگر تورم، کاهش نرخ پسانداز است. همچنانکه گفته شد، عدم ثبات قیمتها همواره اثر نامطلوبی بر ثبات اقتصادی یک کشور و انتظارات مردم نسبت به آینده دارد که در نتیجه، این شرایط، منجر به کاهش نرخ پسانداز و حتی در بعضی مواقع نرخ رشد منفی پسانداز میشود و دلیل عمده آن افزایش هزینههای استهلاک ناشی از افزایش نرخ ارز و نرخ بالای فرسودگی ماشینآلات سرمایهای است. از دیگر آثار مهم کاهش پسانداز، تأثیر بر سطح سرمایهگذاری است که موجب افزایش تقاضا و به طبع افزایش سطح عمومیقیمتها میشود.
در کنار سایر علل ذکر شده، اثر تغییرات نرخ ارز بر سطح قیمتها نیز از دیگر عوامل تورم است که از سیاستهای اقتصادی کلان کشور ناشی میشود. اگر افزایش نرخ ارز تواCم با اجرای سیاستهای انبساطی مالی و پولی باشد، موجب تشدید و فشار تورم خواهد شد و چنانچه این افزایش با اجرای سیاستهای انقباضی مالی و پولی همراه باشد، آثار قابل ملاحظهای بر تورم و نیز سطح عمومیقیمتها نخواهد داشت.
عامل دیگر تورم، بالا بودن نرخ سود تسهیلات بانکی است. بهطوری که این مسأله موجب میشود تا تولید کنندگان داخلی در بازارهای جهانی از قدرت رقابتی کمتری نسبت به رقبای خارجی خود برخوردار باشند. بنابراین تولیدکنندگان انتظار دارند، نرخ سود تسهیلات از سوی بانکها کاهش داده شود تا هزینههای تولید کاهش یابد و در نهایت اینکه عدم ثبات و آرامش میتواند منجر به تورم شود به طوری که اگر در کشوری ثبات و امنیت نباشد موجب کاهش سرمایهگذاری و کاهش تولید میشود که تورم را به همراه خواهد داشت.
متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید: