۴-۲ – نظریه های مربوط به موضوع
۱-۴-۲- دیدگاه روانشناسان در مورد سلامت
۱-۱-۴-۲- نظریه راجرز در مورد سلامت
راجرز معتقد بود که نخستین شرط لازم برای تحقق سلامت روانی، دریافت توجه مثبت غیرمشروط در دوره کودکی است. “هنگامی که مادر محبت و پذیرش کامل خود را بدون توجه به رفتار کودک، به وی ابراز میکند. در این صورت کودک ارزش را در خود پرورش نمیدهد و بنابراین مجبور نخواهد بود که تظاهرات هیچ یک از جنبههای خود را سرکوب کند” (شاملو ۱۳۸۲ : ۱۴۰). به عقیده راجرز، تنها از این راه است که میتوان به وضعیت خودشکوفایی دست یافت. از خصوصیات بارز نیاز به توجه مثبت، دو جانبه بودن آن است. هنگامی که مردم خود را برآورنده نیاز شخص دیگری به توجه مثبت میبینند، ارضای نیاز خود را نیز تجربه میکنند. راجرز معتقد بود که، خودپنداره فرد در پرتو تأیید یا عدم تأییدی که وی از دیگران دریافت میکند، به وجود میآید. به عنوان بخشی از این خودپنداره، شخص به تدریج نگرشهای دیگران را درونی میکند و در نتیجه توجه مثبت از درون خود فرد سرچشمه میگیرد.”راجرز این وضعیت را احترام به “خود مثبت” نامید” (همان).
از نظر راجرز رسیدن به خودشکوفایی به معنای رسیدن به بالاترین سطح سلامت روان است. این فرایندی است که راجرز آن را “کارکرد کامل” مینامد. تبدیل شدن به شخصی با کارکرد کامل، هدفی است که همه هستی و وجود شخص به سوی آن هدایت میشود. به نظر راجرز، اشخاصی که دارای کارکرد کامل هستند با خصوصیات زیر مشخص میشوند: گشودگی و پذیرا بودن نسبت به همه تجارب، گرایش به زندگی کامل در هر لحظه از هستی، اعتماد کردن به احساسات خود درباره یک موقعیت و موضوع و عمل کردن بر اساس آنها به جای هدایت شدن تنها به وسیله قضاوتهای دیگران یا هنجارهای اجتماعی یا حتی قضاوتهای عقلانی خود فرد، احساس آزادی در تفکر و عمل، برخورداری از خلاقیت سطح بالا(شولتز ۱۳۸۴ :۴۰۰).