۵-۲-۲- بهداشت عمومی از دیدگاه سازمان جهانی بهداشت در هزاره سوم میلادی
اینک که هزاره سوم میلادی را آغاز شده است با توجه به چالشهای مهم و تهدید کننده سلامتی که در پیش رو داریم، سازمان جهانی بهداشت بر مبنای ویژگیهای جمعیت شناسی، فرهنگی، اقتصادی و اقلیمی جوامع انسانی در رابطه با ارتقای سطح بهداشت عمومی پیشنهادهایی را ارائه نموده است که ساکنین هریک از قاره ها بر اساس رهنمودهای مزبور، برنامه های جاری و آتی خود را برای نیل به سطح بهداشت عمومی مطلوب، طراحی نموده اند.
بهداشت عمومی عبارتست از “مجموعه دانش و هنر پیشگیری از بیماری و تامین، حفظ و ارتقای تندرستی و توانمندی بشر با استفاده از تلاش دسته جمعی که منجر به توسعه جامعه شود” (UNICEF 2008:35). این مفهوم در حوزه زندگی انسان گسترش یافته و به طریقی ضامن سلامت فرد و جامعه به شمار میرود. از لحاظ تاریخی، بذر بهداشت که حدود ۳۹۰۰ سال قبل از میلاد مسیح کاشته شد و در ۱۹۴۶ بعد از میلاد به عالی ترین ثمره خود که تصویب اساسنامه سازمان جهانی بهداشت بود دست یافت و بدینوسیله هدف غائی بهداشت، تامین، حفظ و ارتقای سلامت بشری اعلام شد( میرحقانی ۱۳۸۶ : ۱۷).
۶-۲-۲- سلامت:
سازمان بهداشت جهانی با توجه به نقش حیاتی سلامت جسمانی و روانی،سلامت را چنین تعریف میکند:”سلامت عبارت از حالت بهزیستی کامل جسمانی،روانی،اجتماعی است و صرفأ عدم بیماری و ضعف نیست(WHO 1976)”. در سالهای اخیر با گنجانده شدن«توانایی داشتن یک زندگی مثمر از نظر اقتصادی و اجتماعی»، این تعریف کاملتر شده است(پور اسلامی ۱۳۷۹) . در مجموع عوامل سلامت در دو بعد جسمانی و روانی-رفتاری در نظر گرفته میشوند و باید توانایی شخص در مقابله با مشکلات زندگی روزمره،تمایل وی به جستجوی چالش و تنوع در زندگی نیز در بررسی سلامت مورد توجه قرار گیرد.
مرور تاریخچه زندگی بشر نشاندهنده ارتقای تدریجی سلامت جسمانی و روانی وی بوده است و ارتقای سطح سلامت در قرن بیستم محصول پیشرفت درعلم پزشکی و عوامل اجتماعی – اقتصادی بوده است. سلامت از حقوق اصلی و تبعیض ناپذیر هر انسانی به حساب می آید. طبق اصول اساسی سازمان جهانی بهداشت، سلامت فقط به معنی بیمار نبودن نیست، بلکه شامل برخورداری کامل از سلامت جسم، روان و رفاه اجتماعی است. درک دنیا از سلامت و نیز تلاش جهانی برای تأمین، حفظ و ارتقای سلامت، سیر تکامل خود را ادامه می دهد.