پایان نامه نقاط قوت فرهنگی در هیئت¬های دینی و مذهبی سازمان تبلیغات اسلامی

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

۲-۱٫ مقدمه

در فرهنگ لغت عمید و دهخدا، فرهنگ به معنای ادب، دانش، علم، معرفت، تعلیم و تربیت، آثار علمی و ادبی یک قوم یا ملت، به کار رفته است (ویسی حصار و توانگر، ۱۳۹۳)، واژه­ی فرهنگ علی رغم این که سابقه­ی طولانی دارد و از حیات پر معنای هزاره­های آن می­گذرد، همچنان این واژه کاربرد خود را حفظ کرده، اما در عصر حاضر بر بار معنایی آن افزوده شده است. این کلمه امروزه شالوده­ی هر جامعه­ای می­باشد و در پرتو آن شاخص­های دیگر در عرصه­های مختلف جامعه، معنا و مفهوم و تشخیص پیدا می­کنند. فرهنگ موضوعی دائمی برای دولت‌ها و نیز موضوعی محوری در خصوص پیشرفت و موفقیت ملت‌ها بوده و به دلیل تغییرات وسیع و گسترده ارتباطات جهانی ضرورت تدوین راهبردهای فرهنگی آشکار می‌شود. در این فصل از پژوهش در بخش اول مبانی نظری برنامه­ریزی راهبردی نوشته شده، در ادامه و در بخش دوم مطالبی درباره فرهنگ و آشنایی با هیئت­های مذهبی بیان شده و در پایان سابقه مطالعات و پژوهش­های انجام گرفته در داخل و خارج کشور آمده است.

 

بخش اول: مبانی نظری برنامه­ریزی راهبردی

۲-۲٫ مفهوم استراتژی

فرهنگ وبستر[۱] استراتژی را این چنین تعریف می‌کند:

«علم و هنری که فرمانده نیروهای نظامی در هنگام مواجهه با دشمن جهت بهره گیری از موقعیت‌ها و امکانات بکار می‌بندد».

واژه استراتژی[۲] از ریشه یونانی استراگما به معنای فرمانده ارتش، مرکب از دو کلمه ارتش و رهبر گرفته شده است. مفهوم استراتژی ابتدا به معنای فن هدایت، تطبیق و هماهنگ سازی نیروها جهت نیل به اهداف جنگ در علوم نظامی بکار گرفته شد. سپس تئوریسین‌های علم مدیریت، استراتژی را چگونگی تخصیص منابع کمیاب، جهت رسیدن به اهداف اقتصادی تعریف کردند (فروزنده دهکردی،۱۳۹۴)، در زمان پریکلس (۴۵۰ ق، م)، به معنای مهارت­های مدیریتی (اداره، رهبری، قدرت و سخنرانی) اطلاق می‌شد. در زمان اسکندر مقدونی (۳۳۰ ق، م)، به معنای مهارت‌های استفاده از نیروها در غلبه بر دشمنان و مخالفان و ایجاد یک سیستم واحد حکومت بر جهان به کار می‌رفت. استراتژی به حیله‌ها و تدابیر فرمانده نظامی اطلاق می‌شد و این قدیمی ترین تعریف استراتژی است. در زمان ناپلئون استراتژی تعریف دیگری پیدا کرد: «علم حرکات و طرح‌های نظامــی» (همان).

مفهوم استراتژی سال­های سال به عنوان یک مفهوم نظامی بکار برده شده است. و در کشور ما هم از کلمه معادل سوق الحبیشی در این مورد استفاده می‌شود که به طور مستقیم به عملیات نظامی مربوط است و به عنوان: لشکر کشی، تعبیه سپاه، علم اداره کردن عملیات و حرکات ارتش در جنگ تعریف شده است (توتونچی افشار، ۱۳۸۲، ۱۲).

‌اندروز[۳] در سال ۱۹۷۱ استراتژی را چنین تعریف می‌کند، استراتژی عبارتست از الگوی منظورها، مقاصد، اهداف، خط مشی‌های اصلی و طرح‌های جهت دستیابی به اهداف (دیوید،۱۳۹۴).

هنری مینتزبرگ استراتژی را به پنج مفهوم به کار برده است. که عبارت از طرح، تمهید، الگو، موقعیت، دیدگاه و چشم‌انداز (ابراهیمی نژاد، ۱۳۷۹، ۱۴).

استراتژی عبارت از الگو یا طرحی که هدف‌ها، سیاست‌ها و زنجیره‌های عملیاتی یک سازمان را در قالب یک کل به هم پیوسته با یک دیگر ترکیب می‌کند. اساساً استراتژی مجموعه‌ای از قواعد تصمیم گیری برای جهت دادن به رفتار سازمانی است (فرد،۱۳۹۳).

استفاده از مفهوم استراتژی در حیطه سازمان و مدیریت در نیمه دوم قرن بیستم میلادی توسط هنری فایول و پیتر دراکر آغاز شده است (فروزنده دهکردی،۱۳۹۴).

استراتژی یک مفهوم سیستمی است که به رشد یک سازمان پیچیده همخوانی و جهت می‌دهد (مت و ذکریا، ۲۰۱۵). از این رو باید از رویکرد سیستمی برای شناسایی و تجزیه و تحلیل فرصت ها، موقعیت ها، تهدیدها و تنگناهای محیط بیرونی و جنبه‌های مثبت و منفی درونی سازمان استفاده کرد (حمیدی زاده، ۱۳۸۰، ۴).

استراتژی عبارتست از تلاش برای درک این مطلب که در جهان امروزی، چه جایگاهی را به خود اختصاص داده ایم، و نپرداختن به این موضوع که آرزو داشتیم در چه جایگاهی می‌بودیم. بطور کلی می‌توان گفت استراتژی یک طرح عمومی و گسترده در راستای رسیدن به اهداف بلند مدت است. استراتژی‌های سازمانی معمولاًبر ابعاد مختلفی چون بازاریابی، امور مالی، تولید، تحقیق و توسعه و روابط عمومی متمرکز هستند (داوری، ۱۳۹۰، ۳۵).

استراتژی را می‌توان از سه دیدگاه مهم بررسی کرد:

  1. تدوین استراتژهای (ایجاد استراتژی های)
  2. اجرای استراتژی‌های (به عمل در آوردن استراتژی)
  3. کنترل استراتژی (اصلاح و تعدیل استراتژی) (ابراهیمی نژاد، ۱۳۷۹، ۱۲).

بطور کلی می‌توان گفت: اگر چه استراتژی در سازمان‌ها به صورت­های متنوع و متمایز تعریف و تعبیر می‌گردد و نمی‌توان تعریف ویژه‌ای را از استراتژی در بین کلیه مدیران اجرا نمود، اما می‌توان به لحاظ فرهنگی و مفهومی آن، بهره مناسب بر کاربری در هر مقطع را فراهم نـــمود (فرد،۱۳۹۳).

۲-۳٫ تعاریف استراتژی

تعاریف سنتی استراتژی که از ادبیات نظامی یا تجاری سرچشمه گرفته متفاوت می‌باشد. تعریف استراتژی را از پنج دیدگاه می‌توان مطرح ساخت که عبارتند از (مینزبرگ، ۱۹۸۸):

  • استراتژی به عنوان طرح[۴]
  • استراتژی به عنوان نیرنگ[۵]
  • استراتژی به عنوان الگو[۶]
  • استراتژی به عنوان موقعیت[۷]
  • استراتژی به عنوان نگرش[۸]

شایان ذکر است واژه استراتژی در طول سالیان دراز، براساس دیدگاه‌ها وتئوری­های مختلف مدیریت و برنامه‌ریزی به طرق مختلفی تعریف و تفسیر شده و مورد استفاده قرار گرفته است.

استراتژی به عنوان طرح

عبارت از نوعی کارآگاهانه و یا مجموعه‌ای از رهنمودها است که برای مقابله با وضعیت و یا رخدادی خاص در آینده پیش­بینی می‌شود.

استراتژی به عنوان نیرنگ

علاقمندان به این تعریف معتقدند که استراتژی ضمن اینکه مفاهیم مطرح در تعریف قبل را دارا می‌باشد، دارای ویژگی خاص است که منجر به نیرنگ و مانوری زیرکانه در مقابل رقبا می‌شود.

استراتژی به عنوان الگو

براساس این تعریف به دنبال توسعه استراتژی که می‌تواند هم به صورت طرح و یا نیرنگ باشد، مهمترین گام محقق سازی استراتژیها است. لذا در این تعریف استراتژی الگویی در جریان تصمیمها است.

استراتژی به عنوان موقعیت

چهارمین تعریف این است که استراتژی یک موقعیت است، خصوصاً وسیله‌ای برای قرار دادن سازمان در جایی که نظریه پردازان سازمانی مایلند آن را «محیط» بنامند. براساس دیدگاه برخی صاحب نظران، استراتژی با این تعریف به یک نیروی میانجی یا هماهنگ کننده بین سازمان و محیطش، یا به عبارتی، بین موقعیت درونی و بیرونی تبدیل می‌شود.

استراتژی به عنوان نگرش

تعریف چهارم استراتژی (موقعیت) سعی دارد محلی را برای سازمان در محیط خارج آن بیابد و موقعیت آن را مستحکم کند، در حالی که تعریف پنجم (نگرش) به درون سازمان می‌نگرد.

[۱]– Webster

[۲]– Strategy

[۳]– Andrews

[۴] – plan

[۵] – ploy

[۶] – .patte

[۷]– .position

[۸]– perspective

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

دانلود پایان نامه های رشته مدیریت...
ما را در سایت دانلود پایان نامه های رشته مدیریت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مدیر سایت thesis-management بازدید : 215 تاريخ : جمعه 15 مرداد 1395 ساعت: 0:29