قیمتگذاری ملک بر مبنای نرخ رایج:
در این روش شرکتها قیمتهای محصولات خود را بر مبنای قیمت محصولات شرکتهای رقیب میگذارند. در این حالت امکان دارد شرکتی محصولات خود را همانند، بیشتر یا کمتر از قیمت شرکتهای عمده و رقیب تعیین کند. این روش هنگامی که نتوان به راحتی هزینهها را محاسبه کرد یا واکنش رقبا نامشخص است بکار برده میشود.
مرحله ششم: انتخاب قیمت نهایی
روشهای قیمتگذاری ملک مورد بحث در مراحل قبل، باعث میشوند که دامنه قیمتهایی که شرکت میتواند انتخاب کند محدود شود و به قیمت نهایی برسد. البته شرکت هنگام انتخاب قیمت نهایی ناگزیر است عوامل دیگر تاثیر گذار را نیز مورد توجه قرار دهد. برخی از این عوامل تاثیرگذار عبارتند از: قیمتگذاری ملک بر مبنای روانشناسی، سایر اجزای آمیزه بازاریابی تاثیرگذار بر قیمت، سیاستهای قیمتگذاری ملک در شرکت و اثر قیمت بر سایررقبا.(امکانیان ، ۱۳۹۱)
ابزارهای سنجش قیمت مسکن:
از آنجا که قیمت مسکن برای توسعه اقتصادی و مالی کشور اهمیت دارد ابزارهای دقیقی برای اندازهگیری سطح و نرخ رشد آن لازم است. تقاضا برای مسکن بر اساس دو مولفه اصلی شکل میگیرد؛ اول، میزان درآمد اجاره یا ارزش خدمات معادل آن در صورت سکونت مالک واحد مسکونی و دوم، میزان تغییرات قیمتی که دارنده واحد مسکونی انتظار وقوع آن را در آینده دارد. آحاد اقتصادی در فرایند یادگیری که در طول عمر خود از حضور در بازارهای مختلف تجربه میکنند، برای هر بازار مولفههایی را به عنوان تعیینکنندههای قیمت به ذهن سپرده و بر اساس رفتار این متغیرها انتظارات و در نتیجه تصمیمات خود را شکل میدهند. لذا در بازار مسکن که در تمامی کشورها تغییرات قیمت قابل توجهی را تجربه میکند، وجود این مکانیزم تصمیمسازی موجب بروز رفتار سوداگرانه در انتخاب موجودی دارائی مسکن توسط برخی افراد میشود. از سوی دیگر بر اساس نظریات بازارهای مالی در بسیاری از مواقع، توابع تقاضای دارائیهای مالی نسبت به قیمتها شیب صعودی مییابند، بدین معنی
که با افزایش قیمت دارائی، تقاضا برای آن افزایش مییابد. بنابراین دو نکته اساسی وجود دارد که اندازهگیری قیمت مسکن را پیچیده میکند. مطرح بودن مسکن به عنوان یک کالای سرمایهای و رفتار
آحاد اقتصادی در جهت سوداگری در بازار. این دو عامل باعث میشود عواملی فراتر از آنچه در نظریه اقتصاد خرد به عنوان مؤلفههای تغییر قیمت مطرحاند بر تغییرات قیمت این بازار تأثیر گذارند.
عوامل موثر بر قیمت مسکن دو دستهاند :
۱- عوامل باتاثیرکوتاهمدت
۲- عوامل باتاثیربلندمدت
عوامل با تاثیر بلندمدت مسیر حرکت قیمتها در طول زمان را مشخص میکنند و عوامل با تاثیر کوتاهمدت باعث نوسان قیمت مسکن حول این مسیر بلندمدت و ایجاد ادوار تجاری میشوند. بررسی این ادوار، رفتار و عکسالعمل عرضهکنندگان و متقاضیان در این بازار را مشخص میکند و از این
طریق میتوان تاثیر این عکسالعملها بر تعادل بازار را پیشبینی کرد. همچنین دولت در اقتصادهایی که خود را موظف به تنظیم بازار میداند، میتواند به منظور تعدیل بازار در جهت نزدیک شدن بازار به
نقطه تعادل، سیاستهای مناسب را اتخاذ کند. علاوه بر بررسی دورههای رکود و رونق در بازار مسکن، مطالعه روند تغییر قیمت در این بازار هم از اهمیت زیادی برخوردار است. این بررسی منجر به تعیین
عواملی میشود که اثر پایدار بر قیمت مسکن دارند. از این طریق میتوان رفتار بلندمدت قیمت در بازار مسکن را مطالعه نموده و برای اهداف بلندمدت برنامه ریزی کرد. (سعیدی ، ۱۳۹۰)
قیمت مسکن شامل قیمت زمین و قیمت ساخت آن (مصالح و نیروی کار) است. در ایران قیمت ساخت با نرخی مشابه نرخ تورم رشد کرده است. اما قیمت زمین مخصوصا در سالهای اخیر، رشد زیادی داشته است.
بازار مسکن به معنای قلمرویی که در آن تقاضای مؤثر و عمده تولید انبوه مسکن وجود دارد، تنها در تهران و کلانشهرهای کشور دیده میشود. نوسانات شدید قیمت مسکن ابتدا در شهر تهران صورت می پذیردو هرگونه تغییر و تحول در قیمت مسکن تهران تاثیر آنی و مستقیم در بازار مسکن سایر شهرها به خصوص ۷ کلانشهر دیگر کشور خواهد می گذارد.
طبق دادههای وزارت مسکن، در سالهای اخیر قیمتها در شهرهای گران بیشتر رشد کردهاند و بنابراین انتظار داریم نابرابری قیمت زمین مسکونی در سالهای اخیر بین کلانشهرهای ایران و سایر شهرها بدتر شده باشد. احتمالا یک علت این تفاوت کم کشش تر بودن تقاضا نسبت به قیمت در این مناطق باشد و شاید علت دیگر آن به جنبه سرمایهای املاک مربوط میشود که این استفاده در شهرهای دارای خریداران ثروتمندتر توجیهپذیرتر است. یک علت دیگر میتواند تفاوت عامل محدودیت زمین در شهرهای بزرگ باشد که باعث شده است دراین شهرها رشد قیمت آن بیشتر و در شهرهای کوچک این رشد کمتر شود.
نوسانات بازار مسکن تحت تاثیر ساختار کلان اقتصادی کشور از مدل خاصی پیروی می کند. این مدل در سه دهه گذشته که الگوی اقتصاد کشور برمبنای درآمد نفت شکل گرفته و از طرف دیگر ساختار سکونتی از قالب روستایی به شهری تبدیل شده است، به طور نسبی روند ثابت و معینی رابر تحولات قیمت، تولید و سرمایه گذاری در بخش مسکن حاکم کرده است.
مطابق این الگو قیمت مسکن در یک دوره سه الی چهارساله از ثبات نسبی برخوردار می شود و تا حدودی عرضه بر تقاضا تفوق می یابد و بر بازار معاملات و سرمایه گذاری حاکم می شود. بعد از طی این دوره ابتدا در شهر تهران (به عنوان شهر پیشتاز) و به دنبال آن در سایر شهرهای بزرگ تقاضای توده وار و غیرطبیعی، وارد بخش مسکن می شود. چون عرضه مسکن در کوتاه مدت نمی تواند پاسخگوی این تقاضا باشد، قیمت مسکن به صورت جهش وار افزایش می یابد تا در آن قیمت، مازاد
تقاضا بر عرضه از بین برود. به دنبال آن افزایش در تولید و سرمایه گذاری اتفاق می افتددراین حالت همزمان با فروکش کردن تقاضا و ثبات قیمت ها شیب نمودار ثابت و به سمت پایین حرکت میکند.
این وضعیت ادامه می یابد تا سیکل دیگر در دوره زمانی بعدی یعنی حدود سه الی چهار سال دیگر اتفاق بیفتد.(امکانیان ، ۱۳۹۱)
در این پژوهش روند و تحولات قیمت مسکن و عوامل موثر بر آن بررسی شده اند. از جمله مهمترین نتایج، مشخص کردن روند پلکانی قیمت مسکن، اثر نقدینگی بر افزایش قیمت و برابری کلی افزایش قیمت مسکن در طول زمان با سایر قیمت ها است.
۱- جایگاه بخش مسکن در اقتصاد ملی
نخست به جایگاه بخش مسکن به عنوان یکی از بخش های عمده اقتصادی و ارتباط و پیوند آن با اقتصاد کلان کشور می پردازیم. طی هر سال حدود ۲۰ الی ۳۰ درصد از سرمایه ثابت کشور در بخش
مسکن ایجاد می شود و به طور میانگین به همین نسبت از نقدینگی کل کشور در بخش مسکن مصرف می شود. سهم مسکن از اشتغال کشور به ۱۱ درصد بالغ می شود. لذا بخش مسکن رابطه
تنگاتنگ و وسیعی با سایر بخش های اقتصادی دارد و از تحولات سایر بخش ها تاثیر می پذیرد و خود بر آنها اثر قطعی می گذارد.
۲- ویژگی های ساختاری بخش مسکن
دانلود پایان نامه های رشته مدیریت...
ما را در سایت دانلود پایان نامه های رشته مدیریت دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : مدیر سایت thesis-management بازدید : 237 تاريخ : جمعه 15 مرداد 1395 ساعت: 1:48