تعریف هوش هیجانی :
هوش هیجانی نیز گسترده وسیع تری از هوش اجتماعی را در بر می گیرد که شامل منطق بروز هیجانات در اشخاص و ارتباطات اجتماعی آنان با یکدیگر است . از آنجا که هیجانها ؛ امری درونی بوده ، برای تکامل شخصی ضروری هستند ،آنها قادرند همگام با مصالح اجتماعی رشد یابند و یا در تناقض با آن باشند . بنابراین هوش اجتماعی زمینه ساز هوش هیجانی است. هوش هیجانی هم مانند هوش تعریف خاصی ندارد و در تعریف آن از ابعاد و کارکردهای آن ، استفاده می شو د .هوش هیجانی باید به هر حال ترکیب دو حالت از سه حالت ذهن یعنی شناخت و عاطفه یا هوش و هیجان باشد.دو روان شناس معروف (پیتر سالووی و جان مایر ،۱۹۹۷) هوش هیجانی را اینگونه تعریف کرده اند :هوش هیجانی توانایی درک هیجانات و عواطف به منظور دست یابی و ایجاد هیجاناتی است تا ضمن کمک به تفکر بهتر، بتواند به شناخت هیجانات و عواطف بپردازد.ضمنا هماهنگی لازم میان عواطف و احساسات برای ارتقاءعاطفی و هوشی را فراهم آورد.هوش هیجانی شامل چهار محدوده است که عبارتند از :
۱-تشخیص هیجانات :توانایی شناخت چگونگی احساسات خودمان و آنهایی که در اطرافمان هستند.
۲-استفاده از هیجانات :توانایی ایجاد یک هیجان وسپس دلایلی که منجر به شکل گیری این هیجان شده است .
۳-درک و فهم هیجانات :توانایی درک و شناخت هیجانات پیچیده و سلسله های هیجانی و اینکه چگونه هیجانات و عواطف از یک حالت به حالت دیگر در می آیند.
۴-مدیریت کردن هیجانات :توانایی مدیریت هیجانات خود ودیگران را فراهم می سازد.مهم است بدانیم هوش هیجانی هیچگاه متضاد هوش عمومی نیست یا برتری عقل بر عاطفه محسوب نمی شود بلکه مکمل یکدیگرند.هوش هیجانی ترکیب عاطفه با شناخت،هیجان با هوش است. (آقایار و شریفی درامدی،۱۳۸۵٫ ۳۷-۳۶)
متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید: