متغیرهایی که با تعهد سازمانی رابطه دارند ؛
دانشمندان رفتار سازمانی و محققینی که در زمینه تعهد سازمانی به مطالعه می پردازند ، بر این تلاش بوده اند تا ثابت کنند که بعد از ورود یک فرد به سازمان چه عواملی تعهد سازمانی وی را تحت تأثیر قرار می دهند . مودی و دیگران (۱۹۷۹) عواملی را که به تعهد سازمانی بالاتر منجر می شوند را به سه دسته اصلی تقسیم بندی کرده اند : ( بهارلو ، ۱۳۸۷ ، ص ۴۸ ).
۱ – عوامل شخصی
۲ – عوامل سازمانی
۳ – عوامل غیر سازمانی
هر کدام از این عومل ممکن است در بروز ابعاد مختلف از تعهد سازمانی با درجه های متفاوت، مؤثر باشند(همان منبع).
۲-۲-۴-۱- متغیرهایی که با تعهد عاطفی رابطه دارند :
محققین متغیرهای زیادی را به تعهد عاطفی ربط داده اند ، با این وجود میر و همکارانش[۱] اعتقاد دارند که همه این متغیرها را می توان در سه مقوله اصلی دسته بندی کرد : ویژگی های شخصی ، ویژگی های سازمانی و تجارب کاری .
- ویژگی های فردی[۲] :
با مرور ادبیات تعهد سازمانی ، به این نتیجه می رسیم که ویژگی های فردی که به طور قابل ملاحظه ای در تعهد سازمانی تأثیر می گذارند در کل شامل ویژگی های جمعیت شناختی از قبیل سن[۳] ، دوره تصدی شغل[۴] ، جنسیت[۵] ، موقعیت خانوادگی[۶] ، و سطح تحصیلات[۷] و همچنین سایر ویژگی های فردی از قبیل نیاز به موفقیت[۸] ، احساس صلاحیت[۹] و احساس مهارت[۱۰] می باشند .
- ویژگی های سازمانی[۱۱] :
آلن و میر (۱۹۹۱) به این نتیجه رسیدند که تجاربی که نیاز کارکنان را برای احساس راحتی از نظر روانی و فیزیکی در سازمان ارضاء می کنند ، منجر به تعهد عاطفی می شوند . این تجارب شامل ادراک حمایت از طرف سازمان می شوند ، کارکنانی که احساس می کنند به طور وسیعی از طرف سازمان مورد حمایت قرار می گیرند ، به احتمال بیشتری یک نوع احساس تکلیف در خود برای پاسخ دادن به این حمایت سازمانی ، خواهند کرد .
ویژگی های سازمانی از قبیل ساختار ، فرهنگ و سیاست های سطح سازمانی که می توانند ادراک کارکنان را از حمایت سازمانی افزایش دهند ، به احتمال زیاد منجر به افزایش تعهد سازمانی خواهند شد . در زمینه رابطه سیاست های سازمانی با تعهد عاطفی می توان به حمایت برخی از محققین از این مسأله در ادبیات تعهد سازمانی اشاره کرد. برای مثال، گرینبرگ[۱۲] (۱۹۹۴) می گوید شیوه ای که کارکنان سیاست های سازمانی را درک می کنند و همچنین شیوه ارتباط برقرار کردن با آنها با تعهد عاطفی کارکنان رابطه دارد . کلرلی[۱۳] و همکارانش (۱۹۸۷) با این نتیجه رسیدند که تعهد عاطفی همبستگی مثبتی با چالش شغلی ، درجه استقلال ، و تنوع مهارتهای مورد استفاده بوسیله کارکنان دارد . مطالعات زیادی همانند مطالعه ای که ماتیو و زاجاک (۱۹۹۰) انجام دادند ، نشان داده اند که تعهد عاطفی در میان کارکنانی که از ابهام نقش یا تعارض نقش رنج می برند ، پایین است . متغیر کلیدی دیگر که بر روی تعهد عاطفی تأثیر می گذارد ، اعتماد در سازمان است . گیسکنز و استینکمپ[۱۴] (۱۹۹۵) دریافتند که پیوستگی مثبتی میان اعتماد و تعهد عاطفی در مجموعه کانالهای بازاریابی وجود دارد . همچنین مطالعه رویترو وتزل[۱۵] (۱۹۹۸) شواهدی را فراهم نمود که رابطه مثبت میان اعتماد و تعهد عاطفی را در روابط
[۱] – Allen and Meyer , Meyer and Herscovitch
[۲]– Personal Characteristics
[۳] – Age
[۴] – Tenure
[۵] – Gender
[۶] – Family Status
[۷] – Educational Level
[۸] – Need for Achievement
[۹] – Sense of Competence
[۱۰] – Sense of Professionalism
[۱۱] – Organizational Characteristics
[۱۲] – S., Greenberg
[۱۳] – Colarelli
[۱۴] – Geyskens & Steenkamp
[۱۵]– Ruyter & Wetzels
متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید: